دلارام ❤دلارام ❤، تا این لحظه: 1389 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات یک دختر ❤

این حسین کیست که همه عالم دیوانه اوست🖤

حس خوب

داشتن یه دوست صمیمی تو زندگیت خیلی خوبه  من یه دوست دارم صمیمیییییی فقط شیدا🦄❤❤❤❤❤ خنگ بازیمون زیاده❤ باهم از اول دبستان بودیم فقط با یک دوست میشه این کاروکرد😂❤ #دوست خوب ...
2 شهريور 1399

قسمت ۳ ... ایندفعه زیاده برای مسخره بازی بعضیا😠😏

سلاااممم به دوستام🌹🌹🌹 من این چند روز خیلی کار داشتم😣 ایندفعه و فردا یه عالمه میزارم ❤❤ دختری با موهای لخت!!! شما وبلاگ خودتو برو تو وبلاگ من دوست نداری نیا 🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄  تو نساختی که!!!!!!!!!!
2 شهريور 1399

قسمت دوم .... ببخشید دیر شد😣

زهرا خانم:سلام خانم کوچیک  صبحتون. بخیر! دلم میخواست  این غرور الکیو بزارم کنار و پرممم  لپای نرم و تپلشو بوس کنم😎😘 ولی حیف نمیشه این کارو کنم😬😬 سرمو تکون دادم و گفتم (ممنون صبح شماهم بخیر❤) زهرا خانم: آقا و خانم تو سالن منتظرتونن!!!!! _باشه به طرف سالن رفتم😬 عمو متین و عمه جاننننن😬 خعلییییییییی شیک و مجلسی پشت میز نشسته بودن!!! اینکه میگم شیک و مجلسیییی واقعاا شیکو مجلسیییی هااا انگار عصا قورت داده بودن بدون شق و رق 😐 بدون هیچ قوزی!!!!!! با صدای پر غرور و رسایی گفتم _صبحتون بخیر!!!!!!! عمه نگاه پر تحسینشو بهم دوخت و گفت  _صبح بخیر آتا جان!...
31 مرداد 1399

قسمت اول اشرافی شیطون بلا🦄

آتاناز (ترکی_فارسی)افتخار پدر ، عزیز پدر،موجب شادکامی و آسایش پدر... آترین(فارسی)زیبا و پر انرژی آرسین(فارسی)پسر آریایی . . . . قسمت‌ یک* آخیششش.....یه خواب راحت بدون هیچ خرمگس مزاحمی😁..از روی تخت بلند شدمو ب طرف دس ب آب رفتم!!! اوووووووه.... قیافه رو!!!! شدم مث این آمازونی ها... موهای ژولی پولی!!!!! دماغ پف کرده  چشای قرمز.!!!!!!! آخه یکی نیست به من بگه چرا تا کله صبح چت میکنی😐😐😐 نه آخعهه برای چی؟؟؟؟ مرض داری آتاناز!!!! اهه پنج ساعته دارم با خودم حرف میزنم!... چل بودم  چل و پنج شدم😐 با غر غر لباسای سنگین اشرافی رو پوشیدم😠 آدم گونی بپوشه بهتر از اینه ک این ل...
30 مرداد 1399

❤❤❤❤❤❤👑👑👑👑👑🌹🌹🌹🌹🦄🦄🦄میخوام رمان نویسی رو شروع کنم🌹🦄🦄🦄🦄🦄🦄🦄❤❤❤❤❤❤👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑

از فردا شروع میکنم🌹🌹🌹🌹 رمان اشرافی شیطون بلا❤❤❤❤❤❤❤ بعدش  رمان دختر شرور 🦄🦄🦄👑👑👑🦄🦄 نویسنده:دلاراام بانووووو^_^....... بانو دلییی●_● ●_●ddddddd 👑🦄🦄🦄🦄🦄🦄
30 مرداد 1399