دلارام ❤دلارام ❤، تا این لحظه: 1389 سال و 4 ماه سن داره

خاطرات یک دختر ❤

این حسین کیست که همه عالم دیوانه اوست🖤

قسمت اول اشرافی شیطون بلا🦄

1399/5/30 2:48
517 بازدید
اشتراک گذاری

آتاناز (ترکی_فارسی)افتخار پدر ، عزیز پدر،موجب شادکامی و آسایش پدر...

آترین(فارسی)زیبا و پر انرژی

آرسین(فارسی)پسر آریایی

.

.

.

.

قسمت‌ یک*

آخیششش.....یه خواب راحت بدون هیچ خرمگس مزاحمی😁..از روی تخت بلند شدمو ب طرف دس ب آب رفتم!!!

اوووووووه.... قیافه رو!!!!

شدم مث این آمازونی ها...

موهای ژولی پولی!!!!!

دماغ پف کرده 

چشای قرمز.!!!!!!!

آخه یکی نیست به من بگه چرا تا کله صبح چت میکنی😐😐😐

نه آخعهه برای چی؟؟؟؟

مرض داری آتاناز!!!!

اهه پنج ساعته دارم با خودم حرف میزنم!... چل بودم 

چل و پنج شدم😐

با غر غر لباسای سنگین اشرافی رو پوشیدم😠

آدم گونی بپوشه بهتر از اینه ک این لباسای سنگینو بپوشه😠 والااااااااااا.....اونم چی؟؟؟؟؟؟؟؟ قهوه ای طلایی🤮🤮🤮🤮

ای سگ توروح کسی که اینو دوخته!!!!!!!!!!

اول صبح تگرییی زده تو اعصاب ما! (😂)

خواستم از نرده ها لیز بخورم..... یادم افتاد ک اینجا خونس و  

من باید یه  دختر اشرافی  و سنگین باشم😏

بعله‌!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

باغرور از پله آمدم پایین🤷‍♀️

زهراخانم  پیر ترین خدمتکار عمارت اومد سمتم

زهرا خانم :سلام خانم کوچیک 

صبح زیباتون بخیر.................

ادامه قسمت2❤

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

🖤☠️𝑵𝒂𝒔𝒓𝒊𝒏🖤☠️𝑵𝒂𝒔𝒓𝒊𝒏
31 مرداد 99 9:12
چهههههههههههه قشنگهههههههههههههه😍
دلارام خانمم❣دلارام خانمم❣
2 شهریور 99 3:26
😘

2 شهریور 99 18:56
هرچقدرم رمانت بدباشه بازم بهتر از رمان مسخره دخترمولخته😌😌 تو ادامه بده،نه که خودش خیلی خوب مینویسه به توگیرمیده! کسی نمیتونه مانع دخترابشه😘
SujinSujin
5 شهریور 99 21:49
عالی بود
دلارام خانمم❣
پاسخ
قربون شما😜